رویای شلوغ

ساخت وبلاگ
هوف بالاخره خونه بالاخره وبلاگ بالاخره تبریز... ینی زجر کشیدما ای& رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 26 تير 1397 ساعت: 16:54

باور نمیکنم مگه میشه ادم این همه زشت باشه؟! ینی از دیدن عکسای خودم متنفرما همون مدلی ک قبل امروز ن رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 26 تير 1397 ساعت: 16:54

 تو کتاب نوشته تو شرایط سخت روحیثبات داشته باشیناز هر لحاظاگه مهسای قبل از کتاب بودمبرات اینجوری مینوشتم:میدونم این نوشته رو میخونیدیر یا زود میخونیدلم میخاد بدونی که از وجودت بدم میادتنفر نه. تنفر یه حس قویه. من دیگه هیچ حس قوی ای بهت ندارمفقط حالمو بد میکنیهمه چیزتفکرت ، حرفات ، بودنت ، طرز تفکرت ، بودنت ، اسمت...یه حالت تهوع خیلی متوسطمث حالت تهوعم از کله پاچههیچ ارزشی تو زندگیم نداریحالم از دروغات، از حرف هات ، از خود بزرگ بینی هات ، از اعتقادات ، از شخصیتت بهم میخوره به طرز خیلی عادیاین عادی بودن ینی چی ؟ میدونی؟ ینی با مبل فروش سر خیابون هیچ تفاوتی نداری برامینی دیگه حالمو بد میکنه حتی از تو نوشتنینی دلم میخاد تو حال بد ببینمت . سعی کن حالت بد نشه پسینی دلم میخاد همه دخترای دنیا رو دوس داشته باشی و حتی به یه ناخن هم نرسی چه برسه ب ادمدلم میخاد هزار نفر رو دوس داشته باشی و بشکنینه نسوختما؟ دلمم نشکستهفقط دیگه نیستی براممث یه زباله . مث یه پلاستیک دور یه خوراکی بدمزهمث یه توپ پاره پاره ی بی ارزشکه حتی خاطره هات هم ارزش ندارههی گفتم اره تو خوبی... اره هی بردمت بالاپیش خودم. مهم تر از همه پیش خودم...ولی تو هم یکی بودی مث هم کلاسی های روان پریش ندید بدید عقده ای هوس باز بی تربیت حال بهم زنالان پیام دادیگفته بودم برو جهنم . دهن گوهتو باز کردی باز حرفای حال بهم زن زدیفک میکنی خ رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1396 ساعت: 19:24

نمیخام دقیق راجع به اتفاقا با کسی صحبت کنمحتی راجع به کارایی که میکنم و میخام بکنمیه حس عجیبی تو وجودمهسکوتتغییربی احساسینمیدونمفقط میخام که پایدار باشهبه عقب برنگردمصدای احسان خاجه امیریزیاد اهنگ هم گوش نمیدمتقریبا کل روز درگیرم با لپ تاپ فلاندلم میخاد نتیجه بگیرمگردن دردم خوب نمیشهتو رادیولوژی هم گفته سالمهیه قیافه بی تفاوت رو صورتمهشاید نسبت به همه چی و همه کساحساس میکنم کسی تو دنیا وجود نداره که دوسش داشته باشم و یا دلم براش تنگ شده باشهحتی مائده یا هر کی...دلم یه خاب طولانی میخادنمیدونم نوشته شده در سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ساعت 20:15 توسط مهسا_پرنده| رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1396 ساعت: 19:24

دیروز مائده زنگ زد 50 دقیقه حرف زدیم قرار شد امروز بیاد دانشگاه دیروز رفتم چشم پزشک گفتم میخام عینک نزنم لیزیک کن گفت نه دیروز از خواب بخاطر قلب درد بیدار شدم اصن خیلی بد درد میگرفت ولی خوب شد امروز مایده اومد دانشگاه یکی دو ساعت با هم بودیم رفت خیلی خوشحال بودم بعد چند وقت دلم میخاست کل پله ها رو برم با مائده بالا پایین عوض همه روزایی ک نبود رو دربیاریم ناراحتم بخاطر حرفی که از دهنم در رفت و گفتم به دو تا از دخترا تو نبود مائده از خودم خیلی دلگیرم امروز روز اخر کارشناسی بود! تموم شد اون دانشگاه لعنتی با همه خاطره ها و ادم های دوس نداشتنیش ارشد اگه هزار سال هم طول بکشه میخونم که دانشگاه خوب بخونم نه غیر انتفاعی و ازاد امید مث چی خودشو گرفته من اخر نفهمیدم مشکل این بشر با من چیه!!! روانی مریض حوصله درس نیست چرا پروژه کلا مونده بدبخت شدم شدید کتفم درد میکنه دلم دوس پسر میخاد اصن چرا یه دختر باید رانندگی بلد باشه؟ رانندگی کنه کل شهر رو ... خیلی غم انگیزه... باید یکی باشه ببره تو خیابونا بگردونتت... ببرتت شاهگلی تو فقط بشینی یک در میون چشای یار رو نگاه کنی و اسمون رو چرا من این همههههههههههههههه حسرت موند رو دلممممممممممم دلم میخاد رانندگی نکنم! دلم میخاد ......... هه!   نوشته شده در دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶ساعت 0:10 توسط مهسا_پرنده| رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 2:21

ذهنم درگیره باز خیلی زیاد نمیدونم کِی این همه احمق شدم که بابت درس و دانشگاه و کارای پایان تحصیل این همه استرس بگیرم و ترس داشته باشم نمیدونم چی باعث شده این همه عوض شم . با مهسایی که بود فرق داشته باشم از زمین تا اسمون میدونی یادمه چند وقت پیش، یه حسی داشتم که دوست داشتن و عشق و عاشقی رو فراموش کرده بودم ینی برام نا ملموس بود ینی نمیفهمیدش وقتی یکی دلتنگی میکرد برای عشقش وقتی یکی از بودن عشقش لذت میبرد برام غیر قابل لمس بود درک نمیکردم الانم اونجوری شدم باز حتی خود قبلیمو باور نمیکنم چجوری میتونستم ساعت ها بی وقفه به فکر امید باشم چجوری میتونستم تمام روز ازش حرف بزنم تمام فکرم چجوری درگیر اون بود اخه؟ چند روز از شاهگلی رد میشدم یاد وقتی افتادم که با عاطفه رفتیم شاهگلی "انقد از امید حرف زدم یهو گفت تو بیشتر از من درگیریا من بعضی لحظه ها فرشاد رو فراموش میکنم تو اصلا من فقط خندیدم و فکر کردم..." بعد با خودم گفتم خودش باعث شد این همه حس خوب در من بمیره انقد سرکوب بشه که بمیره که دیگه ازش هیچی نمونه جز این افکار خراب خودش باعث شد که اون مهسای دیوونه ی پاک باز حالا یه بی حس بشه به هر چی عشق و دلتنگی و دوست داشتنه میدونم موقته میدونم بعد امتحانا، بعد فارغ شدن از درس و دانشگاه و پروژه باز مث یه احمق دلتنگی میکنم دانشگاه ک داره تموم میشه بیشتر استرس دارم دلم میخاد خیلی سریع بگذره خیلی سری رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 2:21

دیوووووووووووونه میشم آخرش حالا ببین کی گفتم داره روز موعود میرسه و من هیچی به هیچی از تک تک اجزای زندگی متنفرم چقد بده از یکی متنفر باشی چندشت شه و همش زیر گوشت زمزمه عاشقونه کنه واااااااااااااااااااااای وای دارم دیوونه میشم باز اون جنون اون خودکشی رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : حرومیییییییی, نویسنده : khastetarinparande بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 20:51

دقیقا یه ماه و یه روز دیگ مونده ک دو سال بشه از ندیدنش امروز یه روز باحال بود تو زندگیم که حس چند سال پیش رو با کمی کاستی دوباره تجربه کردم با سرویس اداره رفتم باشگاهی که بچگیا میرفتم همون جا که بدمینتون و والیبال و بسکتبال یاد گرفتم همون جا که سال رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 20:51

روزگار غریبیست نازنین چقد شکستم از خدا و هر بار باز یه امید احمقانه داشم بهش چهل روز شد باز هم لبخند رو از صورتم برداشت نمیخام به چیزی فکر کنم ک هنوز وقتش نرسیده نمیدونم چجوری میشه زندگی بعد از این بهش فکر  نمیکنم انقد احساس شکستگی و درد میکنم همیشه رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 20:51

wheeeeeeeeeeeeen will I see you againnnnnnnnnnnnnnn خدایی که نیست رو شکر که حالم خوب شد مشخصه که جناب یار درمون همه احوال بد منِ امروز و روزهای دیگه ، دیگه خبری از اون حس بدِ بی نهایت نیست خوب شدم. معجزه وار دیشب مادرم اومد پیش من خوابید وضعِ خاموش و ساکتِ روحم وحشتناکه وحشتناک ترس های وحشتناکه نصف شب بی اعصابی های غیز قابل کنترل اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه دیروز وحشتناک تر ا رویای شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت رویای شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khastetarinparande بازدید : 15 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 22:34